کهنه نقاب زندگی تا شب رو صورتهای ماست
گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداست
هر کسی هستی یه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن رها شو از پیله ی خواب!
نقش یک دریچه رو رو میله ی قفس بکش
برای یکبار که شده جای خودت نفس بکش
کاشکی میشد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس
تنها برای یک نگاه حتی برای یک نفس
تا کی به جای خود ما نقاب ما حرف بزنه
تا کی سکوت و رج زدن نقش نمایش منه !
هر کسی هستی یه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن رها شو از پیله ی خواب
نقش یک دریچه رو رو میله ی قفس بکش
برای یکبار که شده جای خودت نفس بکش
میخام همین ترانه رو رو صحنه فریاد بزنم
نقابمو پاره کنم جای خودم داد بزنم!!