من غم را در سکوت سکوت را در شب شب را در بستر بستر را برای اندیشیدن به تو دوست میدارم من عشق را در امید امید را در تو تو را در دل دل را در موقع تپیدن به خاطر تو دوست دارم ای دوست من خزان را به خاطر رنگش و بهار را به خاطر شکوفه هایش و خدایی که دل را برای تپش وتپش را در پاسخ پاسخ را در چشمان قشنگ تو برای عصیان زندگی آفرید ، دوست دارم